جهان در آستانه تغییراتی بزرگ است؛ از تغییر در مناسبات سیاسی کشورهای غربی و قدرتگرفتن گروههای راست افراطی گرفته تا انفجار تورمی در باثباتترین کشورهای پایه پولی دلار. شواهد این ادعا بیش از یکی دو نمودار است و حتی اشخاصی مثل لری فینک (مهمترین چهره اقتصادی جهان) نیز خود را برای این تغییرات آماده میکنند.
در همایش تحولات تکنولوژیک و آینده سازمانها روز پنجشنبه و جمعه 21-22 دی ماه 1402 که توسط چند آینده پژوه مطرح: دکتر گریم کودرینتگتون، پروفسور ریموند د ویلیرز و پروفسور پیتر گلدنهویس برگزار شد به صورت تخصصی به این مسائل پرداخته شد.
پیش از اینکه جلوتر برویم باید اشاره کنیم بروز پدیدههایی مثل بلاکچین، کامپیوترهای کوانتومی، هوش مصنوعی، خودروهای خودران پایه برقی، متاورس نشان از همین تغییر دارند. فارغ ازآنکه کدام یک از این پدیدهها در آینده ما نقشی اساسی دارند و کدام یک از چهره روزگار محو خواهند شد، اصولاً توسعه چنین فناوریهایی، بهمثابه تلاش برای سوارشدن بر موج تغییرات است. پس شاید ندانیم آینده چه صورتی خواهد داشت؛ کدام کشور، کدام فناوری، کدام روند اقتصادی و کدام حوزه سرمایهگذاری در آینده موفق خواهد بود، یک چیز قطعی است و آن این است که تغییر در پیش روی ماست.
ماتیاس هورکس، آیندهپژوه سرشناس آلمانی، در جدیدترین اظهارنظر خود، «بحرانهای درهمتنیده کنونی» در جهان را مرحلهای گذرا از بلاتکلیفی بشر توصیف کرد که به باور او ممکن است «۱۰ یا حتی ۲۰ سال طول بکشد».
حالا سراغ گفتههای سخنرانان همایش تحولات تکنولوژیک و آینده سازمانها برویم که شرکت بازرگانی سپاهان همراه از اسپانسرهای اجرای آن بود.
جهان و فیلهای خاکستری
دکتر گریم کوردینگتون (Graeme codrington) از چند فیل خاکستری حاضر در اتاق سخن میگوید. البته در ادامه مطلب به قوهای سیاه هم اشاره میکنیم که ایده اصلی نویسنده کتاب پادشکنندگی است. حالا فعلاً به فیلها بپردازیم. فیلهای خاکستری رخدادهای بزرگی هستند که هم اکنون هم در جهان در حال رخدادناند ولی ما عادت کردهایم به آنها توجه نکنیم. در اینجا به بررسی بزرگترین اتفاقاتی که هم اکنون بهصورت همزمان جهان را تغییر میدهند خواهیم پرداخت.
1. پیری جمعیت و تأثیر آن بر جهان
پیرشدن جمعیت، پدیدهای است که در آن سهم افراد مسن در جمعیت یک کشور به طور قابلتوجهی افزایش مییابد. این پدیده در حال حاضر در بسیاری از کشورهای جهان، بهویژه در کشورهای توسعهیافته، در حال رخدادن است.
بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، در سال ۲۰۲۲، حدود ۹ درصد از جمعیت جهان، یعنی حدود ۷۶۰ میلیون نفر، ۶۵ سال یا بیشتر سن داشتند. پیشبینی میشود این رقم تا سال ۲۰۵۰ به ۱۶ درصد و تا سال ۲۱۰۰ به ۲۵ درصد افزایش یابد. ژاپن با ۲۹ درصد جمعیت بالای ۶۵ سال، پیرترین کشور جهان است.
پس از آن کشورهایی که بیشتر با بحران پیرشدن جمعیت مواجهاند شامل ایتالیا، پرتغال، آلمان و فنلاند هستند. از سوی دیگر کشورهایی که جوانترین جمعیت را دارند همگی در آفریقا هستند. نیجر با کمتر از ۳ درصد جمعیت بالای ۶۵ سال، جوانترین کشور جهان است. اوگاندا با کمتر از ۴ درصد جمعیت بالای ۶۵ سال، در رتبه دوم قرار دارد. کشور مالی چاد و سومالی در رتبههای بعدی قرار دارند. دور از انتظار نیست اگر رشد اقتصادی کشورهای آفریقایی شما را شوکه کند و به همین دلیل است که چین بیشترین سرمایهگذاری و مناسبات برد-برد اقتصادی را با این کشورها آغاز کرده است.
حالا بد نیست به تأثیرات اقتصادی پیرشدن جمعیت راهکارهای آن هم بپردازیم:
- کاهش نیروی کار: با پیرشدن جمعیت، تعداد افراد شاغل کاهش مییابد. این امر میتواند منجر به کمبود نیروی کار در برخی از بخشهای اقتصاد شود.
- افزایش هزینههای رفاه اجتماعی: با افزایش تعداد افراد مسن، هزینههای دولت برای تأمین خدمات رفاه اجتماعی مانند مراقبتهای بهداشتی و بازنشستگی افزایش مییابد.
- کاهش رشد اقتصادی: کاهش نیروی کار و افزایش هزینههای رفاه اجتماعی میتواند منجر به کاهش رشد اقتصادی شود.
- تغییر در توازن قدرت: با پیرشدن جمعیت کشورهای توسعهیافته، قدرت اقتصادی و سیاسی آنها ممکن است به کشورهای درحالتوسعه که جمعیت جوانتری دارند، منتقل شود.
- افزایش مهاجرت: افراد مسن ممکن است برای دریافت خدمات مراقبتی بهتر یا برای یافتن فرصتهای اقتصادی بهتر به کشورهای دیگر مهاجرت کنند.
- افزایش تنشهای بیننسلی: با افزایش رقابت برای منابع محدود، تنشها بین نسلها ممکن است افزایش یابد.
راهکارهایی که کارشناسان برای این بحران در نظر گرفتهاند شاید به نظرتان آشنا بیاید. افزایش نرخ زادوولد یکی از راههای مقابله با پیرشدن جمعیت، افزایش نرخ زادوولد است. افزایش سن بازنشستگی دومین راهکار حفظ نیروی کار در بازار است که در ایران و فرانسه شاهد چنین قانونگذاریهایی بودیم. جذب مهاجران جوان گزینه بعدی است و به همین دلیل است که اتحادیه اروپا این راه سخت را در پیش گرفته است.
2. سیاره عصبانی و تغییرات اقلیمی
تغییرات اقلیمی یکی از بزرگترین چالشهایی است که بشریت با آن روبرو است. این پدیده میتواند تأثیرات اقتصادی قابلتوجهی داشته باشد. قطب شمال بهکلی آب شده است و جریانهای آب گرمی که در اقیانوس اطلس گردش داشتهاند و دلیل اصلی سبز بودن قاره اروپا بودهاند رفتارهای متفاوتی از خود نشان میدهند و هنوز مشخص نیست چه اتفاقی برای نیمکره شمالی رخ خواهد داد.
دمای کلی زمین حسابی در حال گرمشدن است و این تأثیرات متعددی بر اقلیم و امنیت جهانی خواهد داشت. تأثیرات اقتصادی تغییرات اقلیمی را میتوان بهصورت خلاصه اینطور بیان کرد:
- کاهش تولیدات کشاورزی: خشکسالی، سیل و سایر رویدادهای شدید آبوهوایی میتوانند منجر به کاهش تولیدات کشاورزی شوند.
- افزایش هزینههای انرژی: تغییرات اقلیمی میتواند منجر به افزایش تقاضا برای انرژی و افزایش قیمتها شود.
- آسیب به زیرساختها: رویدادهای شدید آبوهوایی میتوانند به زیرساختها مانند جادهها، پلها و خطوط برق آسیب برسانند.
- کاهش گردشگری: تغییرات اقلیمی میتواند منجر به کاهش تقاضا برای گردشگری شود.
- افزایش مهاجرت: تغییرات اقلیمی میتواند منجر به افزایش مهاجرت از مناطقی شود که بهشدت تحتتأثیر قرار گرفتهاند.
بانک جهانی برآورد کرده است که تغییرات اقلیمی میتواند تا سال ۲۰۳۰ منجر به ضررهای اقتصادی سالانه ۱۰۰ میلیارددلاری برای کشورهای درحالتوسعه شود. صندوق بینالمللی پول نیز هشدار داده است که تغییرات اقلیمی میتواند منجر به یک بحران مالی جهانی شود. کمیته بیندولتی تغییرات آبوهوا هم اعلام کرده است که برای جلوگیری از بدترین اثرات تغییرات اقلیمی، باید اقدامات فوری انجام شود.
راهکارهایی که برای این تغییرات پیشبینی میشود شامل کاهش انتشار گازهای گلخانهای، انطباق با تغییرات اقلیمی و حمایت از کشورهای درحالتوسعه است. تغییرات اقلیمی یک تهدید جدی برای اقتصاد جهانی است و برای جلوگیری از بدترین اثرات این پدیده، باید اقدامات فوری انجام شود. چند نمونه از اقداماتی به گفته کارشناسان میتواند برای مقابله با تغییرات اقلیمی انجام داد، آورده شده است: سرمایهگذاری در منابع انرژی تجدیدپذیر، بهبود بهرهوری انرژی، کاهش وابستگی به خودرو، کاشت درختان و حمایت از کشاورزی پایدار. با انجام این اقدامات، میتوانیم به آیندهای پایدارتر و مرفهتر دست یابیم.
3. چندقطبی شدن جهان
سومین فیل در اتاق خروج از وضعیت دوقطبی و تکقطبی جهان است. دیگر ابرقدرتی نیست که بتواند جهان را روی پاشنه مطبوعش بچرخاند. چندقطبی شدن به وضعیتی اشاره دارد که در آن قدرت در جهان به طور مساوی بین چندین کشور یا ائتلاف توزیع شده است. این در تضاد با جهان دوقطبی است که در آن قدرت بین دو کشور (آمریکا و چین) یا ائتلاف متمرکز (ناتو) شده است. نشانههایی وجود دارد که جهان از حالت دوقطبی خارج شده و در آستانه چندقطبی شدن است. برخی از این نشانهها عبارتاند از:
- ظهور چین بهعنوان یک قدرت اقتصادی و نظامی بزرگ: چین بهسرعت در حال تبدیلشدن به یک قدرت جهانی است. اقتصاد چین دومین اقتصاد بزرگ جهان است و ارتش آن به طور فزایندهای قدرتمند میشود.
- رشد قدرت سایر کشورها مانند هند، برزیل و روسیه: این کشورها نیز به طور فزاینده ای قدرتمند می شوند و نقش بزرگتری در صحنه جهانی ایفا می کنند.
- اتحاد بریکس: بریکس نیز میتواند نقش مهمی در چندقطبی شدن جهان ایفا کند. این گروه نماینده بخش قابلتوجهی از جمعیت جهان و بیش از 40 درصد اقتصاد جهانی است. کشورهای عضو BRICS+ دارای منابع طبیعی فراوان، نیروی کار جوان و بازارهای درحالرشد هستند.
- کاهش قدرت ایالات متحده: ایالات متحده همچنان قدرتمندترین کشور جهان است، اما قدرت آن رو به افول است. این امر به دلیل عواملی مانند افزایش بدهی ملی، جنگهای بیپایان و دوقطبی شدن افق سیاسی این کشور است.
چندقطبی شدن جهان میتواند پیامدهای مختلفی داشته باشد. برخی از این پیامدها عبارتاند از افزایش رقابت بین قدرتهای بزرگ، کاهش ثبات جهانی و ظهور جنگهای کوچک و بزرگ و در نهایت افزایش فرصتها برای کشورهای درحالتوسعه. هنوز مشخص نیست که چندقطبی شدن جهان چه پیامدهایی خواهد داشت. بااینحال، این موضوعی است که باید بهدقت موردتوجه قرار گیرد، زیرا میتواند تأثیر قابلتوجهی بر نظم جهانی داشته باشد.
4. افزایش نابرابری
نابرابری در اقتصاد و اجتماع به وضعیتی اشاره دارد که در آن منابع و فرصتها به طور ناعادلانه بین افراد و گروهها توزیع میشوند. این نابرابری میتواند در زمینههای مختلفی مانند درآمد، ثروت، دسترسی به آموزش، مراقبتهای بهداشتی و فرصتهای شغلی وجود داشته باشد.
تمرکز ثروت در بخش بالایی جامعه در حال افزایش است. یک مطالعه توسط Oxfam در سال 2022 نشان داد که ثروتمندترین 1% افراد جهان در حال حاضر بیش از نیمی از ثروت جهان را در اختیار دارند. این در حالی است که 50% فقیرترین افراد جهان فقط به 2% از ثروت جهان دسترسی دارند. بر اساس این گزارش، ثروتمندترین 1% افراد جهان در سال 1960 تنها 35% از ثروت جهان را در اختیار داشتند. این در حالی است که 50% افراد در طبقات پایینتر جهان در آن زمان به 20% از ثروت جهان دسترسی داشتند. این به این معنی است که 50 درصد جمعیت جهان ثروتشان ده برابر کمتر شده است و ابر ثروتمندها بخش بزرگ تری از ثروت جهان را به دست میآورند. اما این نابرابری به چه معناست؟ نابرابری میتواند پیامدهای منفی زیادی برای جامعه داشته باشد.
مطالعات نشان داده است که نابرابری در حال افزایش است. این افزایش نابرابری میتواند پیامدهای جدی برای جهان در آینده داشته باشد. از نظر کارشناسان، نابرابری در اقتصاد و اجتماع میتواند جهان را در آینده به روشهای زیر تحتتأثیر قرار دهد:
- افزایش ناامنی و تنش: نابرابری میتواند منجر به افزایش ناامنی و تنش در جهان شود. این امر به این دلیل است که نابرابری میتواند منجر به افزایش احساس محرومیت و ناامیدی در بین افراد شود. این احساسات میتواند منجر به خشونت، جرم و تروریسم شود.
- تضعیف دموکراسی: نابرابری میتواند منجر به تضعیف دموکراسی شود. این امر به این دلیل است که نابرابری میتواند منجر به افزایش احساس بیعدالتی و نابرابری در بین افراد شود. این احساسات میتواند منجر به کاهش مشارکت سیاسی و افزایش حمایت از سیاستمداران افراطی شود.
- افزایش مهاجرت: نابرابری میتواند منجر به افزایش مهاجرت شود. این امر به این دلیل است که نابرابری میتواند منجر به کاهش فرصتها در کشورهای فقیر شود. این افراد به دنبال فرصتهای بهتر در کشورهای ثروتمندتر خواهند بود.
5. انقلاب هوش مصنوعی
هوش مصنوعی (AI) یک فناوری نوظهور است که پتانسیل ایجاد تغییرات اساسی در جهان را دارد. این فناوری میتواند در طیف وسیعی از زمینهها، از جمله اقتصاد، جامعه و محیطزیست، تأثیر بگذارد. بنابراین یکی از هفت فیل خوب است. البته همه چیز این فیل هم خوب نیست. نگاهی به آمارها بیندازیم؛ بر اساس یک مطالعه شرکت مککینزی، هوش مصنوعی میتواند تا سال 2030 به اقتصاد جهانی 13 تریلیون دلار ارزشافزوده اضافه کند. این مطالعه همچنین نشان میدهد که هوش مصنوعی میتواند تا سال 2030 منجر به ایجاد 95 میلیون شغل جدید و ازبینرفتن 800 میلیون شغل شود.
بنابراین، هوش مصنوعی یک فناوری قدرتمند است که میتواند تأثیرات عمیقی بر جهان داشته باشد. این همان جایی است که میتوان با قطعیت گفت جهان در آستانه تغییر است و به زعمی بزرگترین تغییری که بشر در تاریخ خود با آن مواجه شده است. مهم است که از این فناوری بهصورت مسئولانه و اخلاقی استفاده شود تا از پیامدهای منفی آن جلوگیری شود. پروفسور پیتر گولدنهویس (Prof. pieter Geldenhuys) معتقد است که هوش مصنوعی میتواند تأثیرات مثبت و منفی در آینده جهان داشته باشد. از جمله تأثیرات مثبت هوش مصنوعی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- افزایش بهرهوری و کارایی: هوش مصنوعی میتواند به اتوماسیون بسیاری از وظایف تکراری و زمانبر کمک کند. این امر میتواند منجر به افزایش بهرهوری و کارایی در مشاغل و صنایع مختلف شود.
- بهبود کیفیت زندگی: هوش مصنوعی میتواند در بهبود کیفیت زندگی افراد در زمینههای مختلف مانند بهداشت، آموزش و حملونقل کمک کند. بهعنوانمثال، هوش مصنوعی میتواند در توسعه داروهای جدید، شخصیسازی آموزش و بهبود ایمنی حملونقل نقش داشته باشد.
- حل مشکلات جهانی: هوش مصنوعی میتواند در حل برخی از مشکلات جهانی؛ مانند تغییرات آبوهوایی، فقر و بیماری کمک کند. بهعنوانمثال، هوش مصنوعی میتواند در توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، بهبود کشاورزی و توسعه واکسنهای جدید نقش داشته باشد.
از سوی دیگر هوش مصنوعی تأثیرات منفی هم به بار خواهد آورد. از جمله تأثیرات منفی هوش مصنوعی میتوان به افزایش بیکاری، تقویت نابرابری، مخاطرات اخلاقی و… اشاره کرد.
اما چاره چیست؟ انرژی تجدیدپذیر قرار است جهان را نجات دهد؛ اما آیا میتواند بهخودیخود برای یک کسبوکار سودآور باشد؟ میدانیم که جهان در حال تغییر است و معمولاً در شرایط پرتلاطم امکان پیشبینی دقیق از آینده وجود ندارد. سراغ هوش مصنوعی برویم یا آنطور که پروفسور ریموند د ویلیرز (Prof. Raymond de Villiers) میگوید استانداردهای ESG را رعایت کنیم؟
ESG و قمار بزرگ در والاستریت
چارچوب ESG میتواند به بهبود شرایط کمک کند. ESG مخفف محیط زیستی، اجتماعی و حاکمیت شرکتی است. این یک چارچوب برای سرمایهگذاری است که عوامل محیطی، اجتماعی و حاکمیتی را در نظر میگیرد. در حقیقت این چارچوب جزو استانداردهایی است که بزرگترین شرکت مدیریت سرمایهگذاری در جهان، «بلکراک» به مشتریان خود قویاً پیشنهاد میکند. شرکتهای بلک راک، فاندوم (ونگارد)، SSGA و Capital دارای بیش از 80 درصد بازار سهام آمریکا هستند و همه این شرکتها تنها در شرکتهایی سرمایهگذاری میکنند که ساختار ESG را رعایت میکنند. پس قضیه بزرگتر از آن چیزی است که در نگاه اول به نظر میرسد.
حالا چرا اشخاصی مثل لری فینک و شرکت ونگارد معتقدند باید به ESG پایبند بود؟ به اعتقاد اینها سرمایهگذاری ESG میتواند به بهبود کمک کند. به روشهای زیر:
- ترویج پایداری زیست محیطی: سرمایهگذاری ESG میتواند به شرکتهایی که به شیوههای پایدار عمل میکنند، جریان سرمایه را هدایت کند. این میتواند به کاهش انتشار گازهای گلخانهای، کاهش آلودگی و حفاظت از منابع طبیعی کمک کند.
- بهبود استانداردهای اجتماعی: سرمایهگذاری ESG میتواند شرکتها را تشویق کند تا استانداردهای اجتماعی خود را بهبود بخشند. این میتواند شامل مواردی مانند پرداخت دستمزد عادلانه، ارائه شرایط کاری ایمن و احترام به حقوق بشر باشد.
- تقویت حاکمیت شرکتی: سرمایهگذاری ESG میتواند شرکتها را تشویق کند تا شیوههای حاکمیتی خود را بهبود بخشند. این میتواند شامل مواردی مانند افزایش شفافیت، پاسخگویی و برابری هیئتمدیره باشد.
در سال ۲۰۲۲، داراییهای تحت مدیریت ESG به ۴۶ تریلیون دلار رسید. این نشاندهنده افزایش قابلتوجهی نسبت به سال ۲۰۲۰ است که ۳۵ تریلیون دلار بود. البته سرمایهگذاری ESG بدون ریسک نیست. مانند هر نوع سرمایهگذاری، ریسکهایی وجود دارد. بهعنوانمثال، شرکتهای ESG ممکن است عملکرد ضعیفتری نسبت به شرکتهای غیر ESG داشته باشند. بااینحال، بسیاری از سرمایهگذاران معتقدند که مزایای سرمایهگذاری ESG بیشتر از خطرات آن است.
راهحل بزرگ: آمادگی برای تغییرات با الگوی پادشکنندگی
حالا که حدس میزنیم در معرض چه تغییراتی خواهیم بود میتوانیم خود را برای تغییرات آماده کنیم. دکتر گریم کوردینگتون اعتقاد دارد در چنین شرایطی الگوی پادشکنندگی (AntiFragile) را پیشبینی میکنند. البته این ایده پادشکنندگی از جمله مباحثس است که بسیار مورد توجه روانشناسان، فیلسوفان و تاریخدانان معاصر قرار گرفته است و از اینجای بحث به بعد، صرفا به این ایده میپردازیم.
ایده Antifragile توسط «نسیم نیکولاس طالب» در کتابی به همین نام مطرح شد. نسیم طالب یک اقتصاددان، ریاضیدان و فیلسوف لبنانی-آمریکایی است و نویسنده چندین کتاب پرفروش از جمله «پادشکنندگی»، «قوی سیاه» و «فریبخورده تصادف» است.
ایده پادشکنندگی برایناساس است که برخی سیستمها و موجودات در برابر شوکها و تغییرات مقاومتر از دیگران هستند. این سیستمها و موجودات را پادشکننده مینامند. بر اساس این کتاب پدیدهها به سه دسته شکننده، مقاوم و ضدشکننده تقسیم میشوند. تفاوت بین این سه دسته در نحوه واکنش آنها به تصادف، بینظمی، استرسورها، خطاها و مهمتر از همه زمان است.
شکننده در مواجهه با بینظمی میشکند، مقاوم اهمیتی نمیدهد و ضدشکننده که نکته اصلی کتاب است، قویتر میشود. برای مثال:
- شکننده: خدای اسکاندیناوی، بالدور تقریباً در برابر همه آسیبها محافظت میشد، اما لوکی خدای شیطنت، او را با تیر ساخته شده از گیاهی میکشد. این مثال نشان میدهد که چگونه چیزی که شکننده است و بهسختی از آن محافظت میشود میتواند بهراحتی از بین برود.
- مقاوم: از طرف دیگر، گرازی با نام سیارانمیر در والهالا هر شب کشته و صبح روز بعد دوباره زنده میشد. این نشان میدهد که چگونه چیزی که مقاوم است میتواند در برابر آسیبهای فیزیکی مقاومت کند.
- پادشکننده: وایکینگها نمونهای از ضدشکنندگی هستند. آنها معتقد بودند که مردن در جنگ به آنها اجازه ورود به والهالا را میدهد. بنابراین، زخمیشدن چیزی نبود که از آن بترسند. این باعث میشد که آنها در مبارزه با انگلیسیها و فرانسویهای شکننده برتری داشته باشند.
فرار از مداخله سادهلوحانه
نکته مهمی که در پادشکنندگی به آن توجه میشود مداخله سادهلوحانه است. مداخله سادهلوحانه میتواند چیزی ضدشکننده را به چیزی شکننده تبدیل کند. برای مثال، والدینی که بیش از حد از فرزندان خود محافظت میکنند، باعث میشوند که آنها در بزرگسالی ضعیف و شکننده باشند. به همین ترتیب، استفاده بیش از حد از مواد ضدعفونیکننده میتواند سیستم ایمنی بدن را ضعیف کند. در نهایت، اقتصاددانانی که در اقتصاد مداخله میکنند و از شکست شرکتهای بزرگ جلوگیری میکنند، میتوانند باعث شوند که کل سیستم اقتصادی شکننده شود.
تشخیص شکننده از پادشکننده
نکته بعدی که در ایده پادشکنندگی به آن توجه میشود تشخیص شکننده از ضدشکننده است. راهی برای تشخیص اینکه چه چیزی شکننده و چه چیزی ضدشکننده است وجود دارد.
مثال: تصور کنید که سوار ماشین هستید و به پارکینگ میروید. گاهی اوقات به ماشینهای دیگر، دیوارها، علائم جاده و عابران پیاده برخورد میکنید. شما نمیدانید چند بار این اتفاق افتاده است، اما با یک تخمین سریع، شاید 20 بار بوده است. شما هرگز با سرعت بیش از 5 کیلومتر در ساعت رانندگی نکرده اید. حال تصور کنید که همان ماشین را با سرعت 100 کیلومتر در ساعت به دیوار می کوبید. آیا تأثیر آن روی ماشین شما یکسان خواهد بود؟ به طور واضح، ماشین شما شکننده است.
آسیب بهصورت خطی با عامل استرسور (سرعت ضربه) مرتبط نیست. ضدشکننده نیز با پاسخ غیرخطی به یک عامل استرسور قابلتشخیص است، اما در این مورد، تابع محدب است. بهعبارتدیگر، به عامل استرسور پاسخ مثبت میدهد و هر چه شدت آن را افزایش دهید، بیشتر پاسخ میدهد تا زمانی که به نقطه خاصی برسد. رشد عضله نمونهای از ضدشکننده بودن نسبت به خستگی فیزیکی است. بلندکردن 100 کیلوگرم در وزنه برای یک تکرار، نسبت به بلند کردن 10 کیلوگرم 10 بار، برای عضلات مفیدتر خواهد بود.
پیشبینی رخدادهای منفی یا کشف قوی سیاه
نکته بعدی پاسخ به مشکل قوی سیاه است. قوی سیاه رویدادی غیرقابلپیشبینی است که تأثیرات منفی زیادی دارد و نسیم طالب در کتاب دیگری به آن پرداخته است. تأثیر این رویداد منفی بسیار بزرگ است که نسیم نیکولاس طالب معتقد است که جامعه تا حد زیادی توسط نتایج این رویدادها تعیین میشود. قوهای سیاه منفی باعث دردسرهای زیادی میشوند، بنابراین پیشبینی آنها، عالی خواهد بود. اما ماهیت غیرقابلپیشبینی بودن آنها، پیشبینی رفتار و تأثیرات آنها را غیرممکن میکند.
بااینحال، بسیار سادهتر است که ببینیم آیا سیستمی در معرض قوهای سیاه قرار دارد یا خیر. میدانیم که اگر هواپیمایی سقوط کند، همه افراد حاضر در هواپیما خواهند مرد. ما نمیتوانیم دقیقاً پیشبینی کنیم که چه زمانی و چگونه این اتفاق خواهد افتاد، اما میدانیم که ممکن است اتفاق بیفتد. بنابراین، چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟ میتوانیم سعی کنیم سیستم را از شکننده به مقاوم یا ضدشکننده تبدیل کنیم. با تمرکز بر قرارگرفتن در معرض عوامل استرسزا، میتوانیم سیستم را مقاومتر کنیم. برای مثال، میتوانیم هواپیماها را بهگونهای طراحی کنیم که در برابر ضربههای بیشتر مقاوم باشند. همچنین میتوانیم سیستمهای هشدار را نصب کنیم تا در صورت بروز مشکل، افراد را مطلع کند. این اقدامات ممکن است نتواند از وقوع قوهای سیاه جلوگیری کند، اما میتواند از تأثیر آنها بکاهد.
استراتژی هالتر
استراتژی هالتر یک استراتژی سرمایهگذاری است که بر اساس مفهوم ضدشکنندگی است. این استراتژی پیشنهاد میکند که اکثر سرمایه خود را در سرمایهگذاریهای کمخطر قرار دهید و مقدار کمی را در سرمایهگذاریهای پرخطر قرار دهید. این کار باعث میشود که سرمایهگذار در برابر ضرر در سرمایهگذاریهای پرخطر محافظت شود، اما همچنان شانس کسب سود بالا را داشته باشد.
سخن پایانی؛ ایدههای عملی به زبان ساده
در مجموع میدانیم جهان در حال تغییر است و پاسخ فیزیکدان مطرحی مانند نسیم طالب، ایده پادشکنندگی است. این یک ایده مهم و آموزنده است که میتواند به ما کمک کند تا در دنیای پر از عدمقطعیت و تصادف بهتر عمل کنیم. با درک مفهوم ضدشکنندگی، میتوانیم سیستمها و استراتژیهایی ایجاد کنیم که در برابر شوکها و تغییرات مقاوم باشند.
چند نکته ساده که برای افزایش پادشکنندگی به آنها اشاره میشود به شرح زیر است:
- تنوع بخشی: هر چه متنوعتر باشیم، کمتر احتمال دارد که توسط یک عامل استرسزا آسیب ببینیم.
- آمادگی برای شکست: هیچکس کامل نیست و شکست اجتنابناپذیر است. مهم است که خود را برای شکست آماده کنیم و از آن بهعنوان یک فرصت برای یادگیری و رشد استفاده کنیم.
- انعطافپذیری: دنیا همیشه در حال تغییر است، بنابراین مهم است که انعطافپذیر باشیم و بتوانیم با تغییرات سازگار شوید. بهعنوانمثال، برخی شرکتها یک سیستم مدیریت تغییر دارند تا در صورت بروز تغییرات، بتوانند بهسرعت به آنها پاسخ دهند.
- ایجاد فرهنگ یادگیری و رشد: مهم است که فرهنگ یادگیری و رشد در تجارت ما وجود داشته باشد. این فرهنگ باید به افراد کمک کند تا از اشتباهات خود درس بگیرند و رشد کنند. بهعنوانمثال، یک برنامه آموزش و توسعه میتواند به افراد کمک کند تا مهارتهای جدید بیاموزند و رشد کنند.
با پیروی از این نکات، میتوانیم سیستمها و استراتژیهایی ایجاد کنیم که در برابر شوکها و تغییرات مقاوم باشند. استرسورهای زیادی پیش روی ماست و ما هم کموبیش از آنها آگاهیم. البته اینکه کدام عامل استرس با چه شدت و حدتی بر ما تأثیر بگذارد هنوز بر ما مشخص نیست. تنها راه پادشکنندگی یا به زبان دیگری آمادگی برای تغییر است. البته حواسمان باشد که آمادگی برای تغییر با اصرار بر تغییر، زمین تا آسمان فرق میکند.