اولین تجربه سرپرستی من در یک برنامه کوهنوردی، مربوط به سال 1378 است. در آن زمان 16سالگی را بهپایان رسانده بودم و حالا این اولین تجربه سرپرستی من، در یک برنامه کوهنوردی بود. تیمی 5 نفری که قصد صعود به قله توچال را از سمت آهار داشتیم. یک نفر از اعضای تیم بسیار ضعیف بود و من با دانش بسیار ناچیزم از مدیریت و البته تجربه بسیار اندکم در کوهنوردی، مجبور شدم به هر روشی متوسل شوم تا این دوست را به انتهای مسیر برسانم. البته روشم علمی نبود، اما نهایتاً عمل کرد.
امروز پس از 22سال از اولین تجربه در سرپرستی کوهستان و 18سال مدیریت در کسبوکارهای مختلف، بهعلاوه 13سال مطالعه در حوزه مدیریت و استراتژی، درسهای بسیاری از کوهنوردی آموختم که بهعنوان یک مدیر نیز میتوان از آن بهره برد. در ادامه بعضی از این درسهای بهظاهر ساده اما عمیق را در اختیارتان قرار خواهم داد:
آنچه کوهنوردی به یک مدیر میآموزد!
1. مشتاق باشیم
کوهنوردی پر از روزهای سخت است و تنها راه گذر از تمامی این روزهای سخت، اشتیاق است. اشتیاق است که باعث میشود سختیها کمتر بهنظر برسند. از ویژگیهای دیگر اشتیاق، مسری بودن است. اشتیاق شما به عنوان مدیر به کارتان باعث میشود همکارانتان نیز از اشتیاق را حس کرده و در دنیای طوفانی و متلاطم کسبوکار امروزی، مانند ملوانان شجاع ناخدای کشتی را دنبال کنند. ترس و شک شما در اطرافیانتان دو برابر نمود پیدا میکند.
خاطرم هست از یک کوهنورد برجسته لهستانی به نام ویلچکی که در کمپ جوانان جهان، مهمان ما در ایران بود، پرسیدم رمز موفقیتت چه بود؟
بدون کوچکترین توضیحی جواب داد: اشتیاق!
برای رسیدن به اشتیاق پاسخ دادن به یک سوال اساسی اهمیت دارد. آیا شغلتان را دوست دارید؟ اگر جواب مثبت بود که تبریک میگویم. شما یک فرد خوشبخت هستید. اما اگر جواب منفی بود، باید به دنبال دلیلتان برای عدم دوستداشتن فعالیت فعلی بپردازید. شاید بعضی تغییرات کوچک همهچیز را تغییر دهد. شاید هم نیاز به تغییرات بزرگی خواهید داشت.
2. قوی باشیم
هیچ کس از ابتدا قوی نیست. همانطور که من به عنوان یک کوهنورد در ابتدا اصلا قوی نبودم. ما قوی به دنیا نمیآییم، اما قرار هم نیست ضعیف ادامه دهیم. برای قوی بودن، نیاز به قوی شدن داریم. برای مثال خودتان را بهعنوان یک فرمانده در جنگ جهانی دوم یا یک مدیر یک استارتآپ تصور کنید. آیا این داد و فریاد کردن است که به شما قدرت میدهد؟ قبول دارم که سیستمهای تنبیهی هم گاهی لازمند، اما آنچه که باعث میشود افراد تمامقد در کنار شما بایستند، توانمندی شماست. به سادهترین زبان تیم شما باید شما را قبول داشته باشد تا حرفتان را بپذیرد.
قوی شدن راه آسانی نیست. نیاز به مطالعه، تلاش، تغییر عادات و طرز تفکر، خودشناسی و بسیاری چیزهای دیگر دارد. اما مطمئن باشید در نهایت کار میکند. تنها کافیست قدری به اثرمرکب اعتقاد داشته باشید. تغییرات کوچک در طولانیمدت، باعث میشود به آرامی قوی شوید و البته قوی بمانید. به این شکل شما تبدیل به رهبری میشوید که دیگران را در زیر یکپرچم جمع میکند.
3. واقع بین باشیم
به قول یکی از بهترین کوهنوردان تاریخ، رینهولد مسنر، “کوهنوردی بدون خطر مرگ اصلاً کوهنوردی نیست…” دانش کوهنوردی به این دلیل ایجاد شد که یک کوهنورد را در لبه خطر زنده نگه دارد. پس زمانی یک کوهنورد میتواند زنده بماند که لبریز از دانش باشد. دانشی که از تجربه و مطالعه و تفکر به طور توامان حاصل شده باشد.
همین شرایط دقیقاً در مدیریت هم صدق میکند. به قول وارن بافت، سرمایهگذار افسانهای”هرگز نباید عمق رودخانه را با دو پا سنجید.” اما آیا میشود، بدون خیس شدن، از رودخانه گذشت؟ جواب مشخص است: بله. میتوانید پل بسازید و از رودخانه بگذرید. میتوانید با سیم بکسل خودتان را به سوی دیگر رودخانه متصل کنید… یا میتوانید با خیس شدن و البته بدون غرق شدن از رودخانه بگذرید. در هر صورت شما نیاز به دانش دارید تا گزینههای مختلف را برایتان ایجاد کند.
برای کسب دانش بهترین راه ترکیب مطالعه و تجربه به صورت توامان است. ترکیب این دو شرایطی برای ذهن ایجاد می کند که درک سریعتری از موارد خواهد یافت. اگر دانشگاهی هستید، حتماً به سراغ کسب وکار در بازار بروید و اگر کسب وکار خودتان را دارید، حتماً مطالعه کنید. یک نکته مهم در مورد مطالعه یک اصلاً نخوانید یا زیاد بخوانید.
4. غرور یعنی پایان بازی
هیچ فرقی نمیکند کوهنورد باشیم یا مدیر! در هر صورت غرور به معنای پایان کار خواهد بود. ترس چیز خوبی نیست، اما غرور از آن هم بدتر است. نرفتن به کوه بهتر است یا مردن در کوه. مسلماً نرفتن به کوه بهتر از مرگ در کوه است. پس غرور را دست کم نگیرید. به عنوان یک مدیر همیشه به الگوهای بزرگ شکست فکر کنید. به نظر شما آیا ناپلئون انسان ضعیفی بود؟ مسلماً خیر. اما باز هم اشتباه کرد و نهایتاً شکست خورد. مطمئن باشید که هر مدیر توانمندی هم میتواند بهراحتی تبدیل به ناپلئون شود.
یک راه دیگر برای کنترل غرور، چالش است. خودتان را به چالش بکشید. بگذارید مغزتان بهعنوان یک مدیر زنده بماند. توسعه فعالیتها و رشد البته براساس منطق و دانشی که پیشتر از آن صحبت کردیم، میتواند غرور شما را تا حد زیادی کنترل کند.
5. همدلی
بهعنوان یک کوهنورد به خوبی میدانم که چطور میتوان وضعیت تیم را ارزیابی کرد. به نگاه کردن به طرز راه رفتن، درخشانی چشمها، خلق وخوی عمومی، تعادل در حرکت، اشتها و سایر موارد میتواند فهمید که اعضای تیم در چه شرایطی، قرار دارند. درک شرایط اعضای تیم برای موفقیت برنامه کوهنوردی و سلامت اعضا اهمیت ویژهای دارد.
همین شرایط در کسب وکار نیز صادق است. یک مدیر موفق باید و باید درک درستی از شرایط سازمان و افراد سازمانی داشته باشد. آیا کم کاری همیشه به معنای تنبلی آدمهاست؟ جواب مسلما منفی خواهد بود. در بسیاری از مواقع مردم به دلایلی مانند دلزدگی، بدی شرایط کاری یا امکانات نادرست نمی توانند کارها به طرز بهتری انجام دهند. دقیقاً اینجاست که مدیر باید درک درستی از شرایط داشته باشد. پس به جای توبیخ یک کارمند در اولین گام باید بهدنبال دلایل بازده پایین بود.
6. نقشه و استراتژی
من عاشقانه استراتژی را دوست دارم، پس در اینجا هم اشاره ای هر چند کوتاه به این قسمت خواهیم داشت. بیایید یک ضرب المثل درست کنیم: یک کوهنورد بدون نقشه به چه ماند، به مدیر بدون استراتژی. به قول سانتزو هم جنگ بدون استراتژی تنها سروصدایی قبل از شکست است. یک کوهنورد حتما نقشهای از مسیر، موانع، شرایط پیش رو و سایر نکات به همراه دارد. هرچند ممکن است این نقشه مکتوب نباشد، اما قطعاً در ذهنش جای دارد.
دقیقاً همین شرایط برای یک مدیر نیز جاریست. استراتژی مکتوب یا غیرمکتوب، باید وجود داشته باشد. چشم انداز در اینجا همان قله است، بیانیه ماموریت نیز مانند شرح اعمالیست که در رسیدن به قله انجام خواهیم داد. استراتژی عملیاتی نیز مانند تکنیکهای صعود با طناب، هم هوایی و … هستند. ترکیبی درست از این ارکستر سمفونی لازم خواهد بود تا سازمان یا تیم را به قله برساند.
جمع بندی
شباهتهای بین دنیای کوهنودی و مدیریت آنقدر زیاد است که شاید بتوان سالها، پیرامون آن قلمفرسایی کرد. اما توجه به همین چند نکته بیان شده در این مطلب کوتاه میتواند دقالبابی باشد برای درک بهتر مدیریت که در کلام آسان است و در عمل بسیار دشوار. در نهایت هم پیشنهاد میکنم برای درک بهتر دنیای کوهنوردی و صعود به بام ایران در تور قله دماوند، همراه ما باشید.
مهدی جباریان: دکتری مدیریت استراتژیک دانشگاه تهران. کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی دانشگاه علامه طباطبایی، مهندس معماری، 24 سال سابقه کوهنوردی، رییس کمیته اقتصاد بازرگانی فدراسیون کوهنوردی. رییس کمیته هیمالیانوردی هیات استان تهران. سابقه مدیریت در ورزش و صنعت ساختمان، تدریس در سازمان مدیریت صنعتی استان همدان…
2 پاسخ
چقدر مطلب خوب و کاربردیای بود😍❤️ مرسی از سایت خوبتون
آره واقعا مطلب جالب و متفاوتی بود!