بازار مروی در وحشت …

آنچه در این مطلب خواهید خواند

بازار مروی در وحشت…

پچ پچ ها از میدان توپخانه شروع می شود؛ همه از حال وهوای بازار مروی حرف می زنند. کسبه در پیاده رو جمع شده اند و از اعتصاب مروی ها می گویند. یکی سر تکان می دهد و می گوید: مروی چنین روزی را به خود نمی دید که کسبه مغازه را خالی کنند، کرکره را پایین بکشند و بروند. کسبه ای دیگر از دل بازار مروی برای آنهایی که به توپخانه نزدیک اند، خبر آورده است و می گوید هیچ جنسی در ویترین مغازه های مروی نیست؛ همه مغازه ها را خالی از جنس کرده اند. کسبه ای نگران رفقایش است؛ تلفن را در دست گرفته و در پیاده رو راه می رود و داد و فریاد می زند که مغازه را خالی کنید، ببندید و بروید. کسبه ریش سفیدی روی پله مغازه اش نشسته است و زیر لب می گوید، بازار مروی مُرد… چه کسی فکرش را می کرد روزگاری برسد که کوچه مروی خالی از جنس باشد… .کسبه کوچه مروی در اعتراض به نحوه اجرای مبارزه با قاچاق کالا در مقصد، مغازه ها را خالی و تعطیل کرده اند. از دیروز صبح طرح ضربتی مبارزه با کالای قاچاق با اولویت کالاهای سلامت محور (دارو، مکمل های دارویی، لوازم آرایشی و بهداشتی و مواد غذایی) کلید خورد. به موجب این طرح، دستگاه های نظارتی می توانند کالاهای فروشندگان دارو، مواد غذایی، مکمل های غذایی، مواد آرایشی و بهداشتی را که فاقد مدارک قانونی و برگ سبز هستند، ضبط و با متخلفان برخورد کنند. گشت های مشترک تعزیرات حکومتی و نیروی انتظامی در کوچه مروی مستقر شده اند تا به همه مغازه ها سرک بکشند و اجناس را زیرورو کنند تا کالاهای قاچاق را بیابند اما کسبه پیش دستی کرده و مغازه ها را در اعتراض به اینکه مبارزه با قاچاق باید در مبدأ صورت گیرد نه مقصد، خالی کرده اند.

 

هو کشی علیه مأموران تعزیرات

مردمی که برای خرید لوازم آرایشی و بهداشتی به مروی آمده اند، دست خالی برمی گردند؛ هاج وواج مانده اند که مغازه ها چرا خالی شده اند؛ مگر کسبه امروز نمی خواهند کاسبی کنند و نان دربیاورند. کسبه مروی دیگر نگران مغازه های خالی از جنس نیستند، وسط بازار ایستاده اند و مأموران تعزیرات را هو می کشند و فحاشی… برخی دیگر مبهوت مانده اند و فقط دستمال به دست گرفته اند و شیشه های مغازه را دستمال می کشند.

اگر راست می گوییدقاچاقچیان را بگیرید

یکی از ریش سفیدان بازار با مأموران تعزیرات حکومتی حرفش شده و کار بالا کشیده است. کسبه پشت سرش ایستاده اند و دعوا را تماشا می کنند. داد می زند و می گوید من کالای قاچاق ندارم؛ اگر شما راست می گویید، قاچاقچیان این مملکت را بگیرید. یک کاسب دیگر حمایت کنان وسط دعوا می آید و به مأموران می گوید اگر شماها راست می گویید مرزهای این کشور را کنترل می کردید تا کالای قاچاق به بازار نرسد.

چرا مغازه ها خالی است؟

مأموران تعزیرات از هوکشیدن های کسبه به ستوه آمده اند؛ در پاسخ به اعتراض و اعتصاب کسبه می گویند اگر کالای قاچاق نداشتید پس چرا الان مغازه هایتان را خالی از جنس کرده اید. کسبه دور هم جمع شده و مناظره راه انداخته اند؛ یک کلام هستند و فقط می گویند باید مرز را کنترل کنند و از این بگیروببندها علیه کسبه خُرد دست بردارند.

روز تاریخی مروی

یک کاسب به دیوار تکیه زده و به همکاران خود می گوید؛ تقصیر خودمان است که چنین روز تاریخی ای را در مروی می بینیم. 30 سال است که آرام و بی سروصدا کار می کنیم؛ مالیات سنگین می بُرند، صدایمان درنمی آید، اجاره های مغازه را بالا می برند، هیچ نمی گوییم، پول برق و آب و گاز را گران می کنند، سکوت می کنیم حالا هم که انگ <<قاچاق فروش>> به ما می زنند؛ انگارنه انگار که این همه کالاهای قاچاق از گمرک و پلیس راه وارد می شود.

ورود کالای قاچاق با پارتی بازی

یکی دیگر آن طرف تر با مأموران گلاویز شده اما سعی می کند مأموران تعزیرات و سرهنگ های نیروی انتظامی را قانع کند که لوازم آرایشی و بهداشتیِ شرکتی سالم به ایران وارد نمی شود اما کسبه کاره ای نیستند چون کالای قاچاق با ماده و تبصره و پارتی بازی وارد کشور می شود.

عده ای نسبت به این نوع رفتار آنچنان معترض و بدبینند که هریک چیزی می گویند. کل این مملکت با کالای قاچاق می چرخد، جنس ایرانی که سودی ندارد. هرروز کانتینرکانتینر جنس وارد می کنند، همین دیروز کلی جنس در شهریار خالی کردند. هفته قبل هم 30 کانتینر در کیش خالی شد؛ چرا نمی روند کانتینر را بگردند و ببینند با کدام مجوز این کانتینرها در کیش خالی شده است.

یکی از کسبه پوزخند می زند و اطلاعیه و بنرهای نصب شده در بازار مروی را تفسیر می کند؛ اطلاعیه ای مبنی بر اینکه خریدوفروش، عرضه، حمل و نگهداری کالای خارجی بدون مدارک قانونی قاچاق محسوب و برابر قانون ضبط می شود.
کسبه ها از لیبل ها می گویند؛ لیبل هایی که تمام تقلبی است… یک کانتینر به صورت قانونی وارد کشور می شود اما 9 کانتینر پشت سر آن همه غیرقانونی. به اجناس کانتینر اول لیبل می زنند و به اجناس کانتینرهایی که غیرقانونی وارد کشور می شوند، هم لیبل می چسبانند. حالا قاچاق و غیرقاچاق درهم می شود، به همین راحتی.

سود مروی در جیب عرب ها

عده ای از کسبه در راسته مروی، لهجه عربی دارند. یا کربلایی اند یا از نجف و عراق… لم دادند زیر باد کولر، مغازه های خود را زیاد تکان نداده اند و خالی نکرده اند. می گویند همه جنس های ما قانونی وارد شده است.

یک کسبه می گوید؛ پشتِ تمام شرکت های بزرگ لوازم آرایشی و بهداشتی، عرب ها هستند. چقدر خوش خیال هستید که فکر می کنید، سود بازار مروی در جیب ایرانی ها می رود، سود بازار مروی در جیب عرب هاست…

به اندازه وزن خودم چک برگشتی دارم

یک کسبه وسط بازار راه می رود، عصبی است؛ فریاد می زند به اندازه وزن خودم چک برگشتی دارم… بقیه هم دل به دل او می دهند؛ فردا چک داریم، بدبخت مان کردند… .

برخی فقط غصه می خورند و می گویند کاش فرصت بیشتری به ما می دادند. حداقل سه ماه قبل به ما می گفتند جنس هایی که بدون مدارک قانونی و برگ سبز است، از مغازه خارج کنید. شرکت ها که به ما برگ سبزشان را نمی دهند که حالا به این آقایان نشان دهیم.

چتربازها را چطور پیدا کنیم

برخی به صحبت های رئیس اتحادیه لوازم آرایشی و بهداشتی واکنش نشان می دهند؛ رئیس اتحادیه گفته بود؛ اگر مهلت می دادند کسبه اجناس قاچاق را معدوم می کردند یا پس می دادند… آخر چطور این کالاها را پس بفرستیم، مگر شرکت ها از ما قبول می کنند؛ چطور چترباز ها را پیدا کنیم و اجناس را تحویل شان بدهیم.

7هزار کاسب مروی

یکی لب مسجد مروی نشسته است و می گوید همه اجناس باید در دست اتحادیه باشد و اتحادیه اجناس را توزیع کند اما همه اینها زمان می برد. هفت هزار کاسب در بازار مروی وجود دارد که هر کاسبی سه چهار شاگرد دارد، الان جوانان زیادی بی کار شدند و شک نکنید به سمت موادفروشی و دزدی می روند. وقتی نتوانی برای زن و بچه ات نان بیاوری، دزد می شوی… .

50 میلیون حداقل اجناس

متفرق شوید… . صدای پای مأموران می آید، بازار را قرق کرده اند… یکی شروع به هوارکشیدن می کند و معترضانه فریاد می کشد: زورتان فقط به ما می رسد. کاسبانی دور هم جمع اند و از خالی شدن مغازه هایشان از اجناس می گویند؛ خوب شد که مغازه ها را خالی کردیم وگرنه سکته کرده ها کم نبودند. می گویند، هر مغازه ای لااقل 50 میلیون تومان جنس دارد. مغازه هایی هستند که پول جنس هایشان به 200 تا 500 میلیون تومان می رسد؛ حالا اگر مغازه هایشان را خالی نکرده بودند، کالاهایشان ضبط می شد و پول هایشان دود… . خیال لباس فروشی های بازار مروی تخت است، فعلا کاری با آنها ندارند. زلزله فقط خانه کسبه ای را لرزانده است که لوازم آرایشی و بهداشتی می فروشند.

مروی کتاب فروشی می شود

بازار شایعات داغ شده است… برخی از کسبه می گویند مروی کتاب فروشی شود. من از بچگی در بازار بودم. از آن زمان که بازار مروی خاک بود و بس. اتوبوس اتوبوس از گمرک جنس وارد می کردند و در بازار می ریختند؛ اما حالا چه کسانی جنس ها را می آورند. 9 درصد ارزش افزوده می گیرند، مالیات و عوارض می گیرند.حرف های کاسبان تمامی ندارد. می گویند کاسب این مملکت باید زجر بکشد و آن وقت آنها مثل آب خوردن می آیند و با ما این کار را می کنند شش ماه است که کاسبی نداریم، کار نمی کنیم، حالا آمدند که کالاهایمان را از بازار جمع کنند و بیچاره ترمان کنند. می خواهند شش برابر ارزش کالاهای موجود در مغازه، ما را جریمه کنند و به زندان ببرند.

روحانی چک های احمدی نژاد را پاس می کند

حرف های کسبه به دولت روحانی می رسد. دولت روحانی کی وقت دارد به کسبه رسیدگی کند؛ خیلی وقت کند چک های برگشتی احمدی نژاد را پاس کند که خزانه را خالی تحویلش داد.

بالاخره کالای قاچاق پیدا شد.

پلیس در جریان تفتیش مغازه ها بالاخره دو کارتن جنس از یک مغازه پیدا می کند؛ انگار از دست شان در رفته بود. مأموران فریاد می زنند اینها قاچاق است. کاسب داد می زند: به والله، برگ سبزشان را به من نمی دهند؛ آمده ای جنس من را ببری تا ثابت کنی قاچاق است؛ برو به همان شرکتی که جنس قاچاق واردکرده، گیر بده؛ مابقی کسبه به حمایت از او می دَوند.

راه مبارزه با قاچاق؛ اسلحه به دوشی لب مرز است

کسبه ریش سفیدی در مغازه خالی اش نشسته و فقط یک کلام را به زبان می آورد؛ راه مبارزه با قاچاق رعب و وحشت انداختن در دل کسبه نیست؛ اگر می خواهند با قاچاق مبارزه کنند، اسلحه به دوش بیندازند و به لب مرز بروند… .

منبع: روزنامه شرق- زهرا مهدور

 

به این بلاگ پست امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *